آمد بهار جانان............
بالاخره برگ های تقویم ٩٢ تموم شدن و یک سال جدید رو با هم و در کنار هم شروع کردیم.لحظه ی سال تحویل دستای کوچولوی قشنگت رو توی دستام گرفتم و با هم دعا کردیم تا سالی خوب و خوش داشته باشیم و از خدای مهربون بابت داشتن گلی مثل شما تشکر کردم که امسال هم با حضور قشنگت بهترین بهار عمرم رو رقم زدی. اسفند ماه من و شما و بابایی رفتیم ثنایی تا برات لباس بخریم انقدر قشنگ در باره ی لباس ها نظر می دادی که همه ی فروشنده ها کلی قربون صدقت می رفتن.بالاخره پیراهن مورد علاقت رو پوشیدی و گفتی بابا لطفا همین.آخه من قربون او زبون قشنگت برم بعدشم که خریدیم از اون روز شروع شد به پرسیدن اینکه عید کی هست؟؟؟مامان جان مونده هنوز.خرید های سفره ی هفتسین هم با کلی شور و ذوق خریداری شد عسلم.روز ٦ فروردین نامزدی دختر عمه ی عزیزت رویا جون بود که از همین جا این پیوند عاشقانه رو بهش تبریک میگم.٧ فروردین هم رفتیم شمال تا شما بری کنار دریا و خوش بگذرونی.
عکسها در ادامه ی مطلب.......
حضور ریحانه ی عزیزم در برنامه ی رنگیم کمان(٢٦ اسفند)
پنجشنبه ٢٩ اسفند لحظاتی بعد از تحویل سال...
سفره ی هفتسین ....
نامزدی رویا جون
اینجا هم نامزدی رویا جون ٦ فروردین همراه دوستش آروشا جون
ریحانه ی عزیزم در شهر زیبای بابلسر
روز ١٢ فروردین در برج میلاد